روایت شب



مادرش که فوت کرد.تنهاچیزی که برای فروش باقی ماندفیش حج واجب جهت بیمه تکمیلی اووخاندان سلطنتی بود.حاج علی فیش حج رادورازچشم همه فروخت وتبدیل به مغازه قرآن فروشی نمود.

درکنارکعبه محمد به همه میگفت خدا بزرگ هست اندازه یک قنددان نیست که دورش بچرخیم.او هنگام مرگ وصیت کرد که خاندان خود وقرآن رابه هواداران خودوخدای بزرگ میسپاردوباکلی اشک ازدنیارفت.

اما این آغازین جهالت آخرامان بودکعبه ازابتداخانه حضرت آدم و یک مسجد به حساب میآمددرحالیکه یک بار درآن بازمیگردید.تنهایک باردرسال یعنی کل مساجددنیادرآن یک باربازمیشد؟!

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

به وبلاگ کودک و نوجوان خوش آمدید موسسه فرهنگی اهل بیت (ع) - جوزجان بیماری های خون وکیوم آبی درسا کلیپ بانک لینک های دانلود فیلم ، دانلود سریال و دانلود آهنگ میباشد. خزعبلات یک ذهن بی ثبات collegenovin سدیم تری پلی فسفات مذهب شناسی مشاوره تلفنی تحصیلی